به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا:
بشیر علوی، استاد دانشگاه و پژوهشگر ادبی: دهمین شنبههای خیامی با این دغدغه شروع میشود که بعضی از رباعیات خیام را باید براساس منبع آن درجه اعتبار داد که در اینجا بهبرخی از منابع در ذکر رباعیهای خیام که دستِ اول محسوب میشوند و اعتبار ویژهای به رباعیات این شاعر میدهند، اشاره میشود.
از میان آنها میتوان به صاحب سندبادنامه و اغراضالسیاسه اشاره کرد که تلاش زیادی بر یادداشت کردن رباعیات خیام داشته است. وی ظهیری سمرقندی است که فاصله زیادی با زمان خیام نداشته است و در گزارش رباعیات خیام جایگاه منبع دستِ اولی دارد و تلاشهای مفید و ارزشمندی در این زمینه کرده است. همین باور را نیز استاد سید علی میرافضلی در کتاب «رباعیات خیام و خیامانههای پارسی» دارد که «ظهیری کاتب سمرقندی، از نویسندگان توانای قرن ششم است. دو اثر او به نام سندبادنامه و اغراض السیاسه، گویای احاطه او بر شعر فارسی و عربی و امثال و حکم است. ظهیری به رباعیات خیامانه، توجهی خاص داشته است و آثار او منبع ارزشمندی در شناخت رباعیات خیام به شمار میآید، زیرا نویسنده دو سه دهه بیشتر با خیام فاصله نداشته و روایت او از دستبردهای زمانه، در امان مانده است» و نیز کتاب سفینه کهن رباعیات که از ارزش بالایی در منبع شناسی خیام به شمار میآید. سفینۀ کهن رباعیات یکی از قدیمترین سفینههای شعری کهن است که تنها دربردارندۀ یک قالب شعری خاص یعنی رباعی است. این کتاب با دربرداشتن ۱۲۵۸ رباعی از مهمترین سفینههای رباعیات محسوب میشود که در سدۀ هفتم هجری قمری تدوین شده است. رباعی زیر که بیشتر با رمز اعداد و ارقام سروکار دارد، در هر دو این منبع ذکر شده و در واقع منابع فوق از اصلیترین و به خیام نزدیکترین منابعی است که رباعی زیر را در خود درج کرده است. از این منظر میتوانیم رباعی زیر را به عنوان رباعی اصیل خیام محسوب کرد، چنانکه در کتاب «رباعیات خیام و خیامانههای پارسی» نیز در زمره رباعیات اصیل خیام مطرح شده است:
«در شش جهت آنچه گِردِ ما گستردند
در پنج حواس و چار طبع آوردند
بس گرسنهاند و عالمی را خوردند
این هفت که در دوازده میگردند»
همانطور که دیده میشود، اعداد هستند که در این رباعی کار اصلی را بر عهده دارند. شش، پنج، هفت و دوازده از جمله اعدادی هستند که موضوع این رباعی را شکل میدهند. رباعی که موضوع آن، مدهوش بودن و اسیر بودن انسانها در دست روزگار و ملائمات آن است؛ یعنی اینکه این روزگار که متشکل از شش جهت و چهارطبع و هفت اختر و دوازده برج است، با گرسنگی و شعف تمام همه انسانها را برده و از آنها ردی از بر جای نگذاشته است.
عدد هفت همان هفت سیاره ماه و تیر و ناهید و خورشید و بهرام و برجیس و کیوان است که هر کدامشان وظیفهای برعهده داردند و در نهایت همین هفت اختر هستند که هر کدامشان در یک طبقه قرار دارند و روزگار را میچرخانند. منظور از دوازده نیز دوازده برج است که آن هفت سیاره با سیر خود در این دوازده برج، سرنوشتی برای انسان رقم میزنند و همانطور که مشخص در نجوم قدیم بسیار بسیار در سرنوشت و روند زندگی انسانها این محاسبات تأثیر داشتهاند. دوازده برج فلکی عبارت است از: حمل، ثور، جوزا، سرطان، اسد، سنبله، میزان، عقرب، قوس، جدی، دلو و حوت. استفاده از این اعداد و تأثیر آن بر انسان در شعر شاعران زیادی در ایران نقش داشته است. دراین زمینه ظهیر فاریابی سروده است:
«بُرجها دیدم که از مشرق برآوردند سر
جمله در تسبیح و در تهلیل حیّ لایموت
چون حمل، چون ثور، چون جوزا و سرطان و اسد
سنبله، میزان و عقرب، قوس و جَدی و دلو و حوت»
خیام هم در رباعی «در شش جهت آنچه گِردِ ما گستردند…» تلاش میکند که با استفاده از اعداد و ارقام نجومی و آسمانی و تأثیر آن بر زندگی مردم به هیچ نبودن دنیا و مردن انسانهای زیادی و فراموش شدن همه آنها اشاره کند. همانطور که خوانندگان عزیز میدانند، خیام ستارهشناس و منجم پرآوازه ایرانی بوده و هست. در این رباعی با استفاده از علم کامل خود و با بازی با اعدادی که در همان علم نجوم کاربرد دارند، به زندگی انسانها اشاره میکند که همه طعمه مرگ خواهند شد و مرگ همه را درک خواهد کرد. همین حرف ساده را با زبان شعر و با زبان نجوم و با ترکیبی از هر دو زده است که همه این شش جهات و چهار طبع و هفت ستاره و دوازده برج، گرسنه جان آدمی هستند که به زبان ساده یعنی مرگ همه را فرا خواهد گرفت، همچنان که تمام گذشتگان ما را فرا گرفته است.
نظر شما